هیچستان

صدایم در نمی آید ...

بهزاد ساقرچيان
هیچستان

صدایم در نمی آید ...

تو را با غیر می بینم ، صدایم در نمی آید
دلم می سوزد و كاری ز دستم بر نمی آید

نشستم، باده خوردم، خون گرستم، كنجی افتادم
تحمل می رود، اما شب غم سر نمی آید

توانم وصف مرگ جور و صد دشوار تر زآن، لیك
چه گویم جور هجرت، چون به گفتن در نمی آید

چه سود از شرح این دیوانگی ها، بی قراری ها؟
تو مه بی مهری و حرف منت باور نمی آید

ز دست و پای دل برگیر این زنجیر جور، ای زلف
كه این دیوانه گر عاقل شود دیگر نمی آید

دلم در دوریت خون شد، بیا در اشك چشمم بین
خدا را از چه رحمت بر من ای كافر نمی آید؟

مهدی اخوان ثالث


برچسب‌ها: صدایم در نمی آیدمهدی اخوان ثالث

تاريخ : سه شنبه 6 خرداد 1393 | 13:28 | نویسنده : بهزاد ساقرچيان |
لطفا از دیگر مطالب نیز دیدن فرمایید
صفحه قبل 1 2 3 4 5 ... 20 صفحه بعد
.: Weblog By He ches tan:.